ترجمه مقاله

زه

فرهنگ فارسی عمید

۱. (موسیقی) تار ساز.
۲. رودۀ تابیده که به ‌کمان می‌بستند؛ چلۀ کمان.
۳. [قدیمی] رشتۀ باریک تابیده از رودۀ گوسفند، ابریشم، یا فلز.
ترجمه مقاله