زهیدن
فرهنگ فارسی عمید
۱. زاییدن؛ بچه آوردن.
۲. (مصدر لازم) تراویدن.
۳. (مصدر لازم) تراویدن آب از درز چیزی.
۴. [مجاز] به وجود آمدن: ◻︎ قوتت از قوت حق میزهد / نه از عروقی کز حرارت میجهد (مولوی: ۳۳۷).
۲. (مصدر لازم) تراویدن.
۳. (مصدر لازم) تراویدن آب از درز چیزی.
۴. [مجاز] به وجود آمدن: ◻︎ قوتت از قوت حق میزهد / نه از عروقی کز حرارت میجهد (مولوی: ۳۳۷).