ترجمه مقاله

ساختن

فرهنگ فارسی عمید

۱. درست کردن براساس نقشه و طرح قبلی.
۲. بنا کردن.
۳. چیزی را آماده کردن و پدید آوردن.
۴. آراستن و ترتیب دادن.
۵. سازگاری کردن؛ سازیدن.
۶. از نیست هست کردن؛ آفریدن؛ خلق کردن.
۷. تغییر دادن: ◻︎ چگونه ساخت از گل مرغ عیسی / چگونه کرد شخص عاذر احیا (خاقانی: ۲۷).
۸. نواختن؛ نوازش کردن.
۹. [قدیمی] گستردن خوان و مانند آن‌ها.
۱۰. [قدیمی] دوختن.
۱۱. نواختن؛ ساز زدن.
ترجمه مقاله