ساران
فرهنگ فارسی عمید
۱. جای بسیاری و فراوانی چیزی (در ترکیب با کلمۀ دیگر): چشمهساران، شاخساران، کوهساران.
۲. سر: ◻︎ گوید آن رنجور ای یاران من / چیست این شمشیر بر ساران من؟ (مولوی: ۳۴۱).
۲. سر: ◻︎ گوید آن رنجور ای یاران من / چیست این شمشیر بر ساران من؟ (مولوی: ۳۴۱).