ترجمه مقاله

سارا

فرهنگ فارسی عمید

زبده؛ خالص؛ بی‌غش: زر سارا، عنبر سارا، مشک سارا: ◻︎ چه حاصل زآنکه دانی کیمیا را / مس خود را نکرده زرّ سارا (جامی۵: ۲۰۱).
ترجمه مقاله