سالار
فرهنگ فارسی عمید
۱. [عامیانه] دارای ویژگیهای ممتاز؛ برجسته.
۲. (اسم) بزرگ و مهتر قوم.
۳. (اسم) بزرگ و پیشرو قافله یا لشکر؛ سردار.
۴. (اسم، صفت) (کشاورزی) [قدیمی] دهقان آگاه و کاردیده که به امر آبیاری، وجین کردن و کود دادن زمین رسیدگی کند.
〈 سالار بار: [قدیمی] رئیس دربار؛ رئیس تشریفات.
〈 سالار بیتالحرام: [قدیمی، مجاز] خاتم انبیا.
〈 سالار جنگ: فرمانده جنگ؛ فرمانده سپاهیان در جنگ.
〈 سالار خوان: [قدیمی] خوانسالار؛ سفرهچی؛ سرپرست سفرهخانه؛ رئیس آشپزخانه.
۲. (اسم) بزرگ و مهتر قوم.
۳. (اسم) بزرگ و پیشرو قافله یا لشکر؛ سردار.
۴. (اسم، صفت) (کشاورزی) [قدیمی] دهقان آگاه و کاردیده که به امر آبیاری، وجین کردن و کود دادن زمین رسیدگی کند.
〈 سالار بار: [قدیمی] رئیس دربار؛ رئیس تشریفات.
〈 سالار بیتالحرام: [قدیمی، مجاز] خاتم انبیا.
〈 سالار جنگ: فرمانده جنگ؛ فرمانده سپاهیان در جنگ.
〈 سالار خوان: [قدیمی] خوانسالار؛ سفرهچی؛ سرپرست سفرهخانه؛ رئیس آشپزخانه.