ترجمه مقاله

ستاره بار

فرهنگ فارسی عمید

۱. آن‌که چیزی مانند ستاره فرو ریزد؛ ستاره‌بارنده.
۲. [مجاز] اشک‌ریز؛ گریان.
ترجمه مقاله