ترجمه مقاله

ستاره باران

فرهنگ فارسی عمید

۱. فروریختن چیزی از جایی به شکل فرو‌ریختن ستارگان: ◻︎ از شاخ شکوفه‌ریز گویی / کرده‌ست فلک ستاره‌باران (خاقانی: ۳۴۵).
۲. (صفت) پُرستاره.
ترجمه مقاله