ستانفرهنگ فارسی عمیدآنکه به پشت روی زمین دراز کشیده باشد؛ بهپشتخوابیده؛ طاقباز: ◻︎ فکنده سر نیزۀ جانستان / یکی را نگون و یکی را «ستان» (اسدی: ۲۲۱).