ترجمه مقاله

ستا

فرهنگ فارسی عمید

۱. = ستودن
۲. [قدیمی] ستاینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): خودستا، ◻︎ ستایشت به‌حقیقت ستایش خویش است / که آفتاب‌ستا چشم خویش را بستود (مولوی۲: ۳۲۵).
۳. (اسم مصدر) [قدیمی] ستایش؛ مدح؛ ثنا.
ترجمه مقاله