سترون
فرهنگ فارسی عمید
۱. نازاینده مانند استر؛ نازا؛ عقیم؛ استرمانند: ◻︎ کنون شویش بمرد و گشت فرتوت / از آن فرزند زادن شد سترون (منوچهری: ۸۶).
۲. استریل.
〈 سترون کردن: (مصدر متعدی) (پزشکی)
۱. عقیم کردن؛ نازا ساختن.
۲. استریل کردن.
۲. استریل.
〈 سترون کردن: (مصدر متعدی) (پزشکی)
۱. عقیم کردن؛ نازا ساختن.
۲. استریل کردن.