سد
فرهنگ فارسی عمید
۱. دیواری ضخیم که از سنگ و سیمان یا آجر و آهک یا چوب و آهن برای بالا آمدن سطح آب و آبیاری زمینهای اطراف یا جلوگیری از سیل، در جلو آب میسازند.
۲. [عربی: سَدّ، جمع: اَسداد] بند؛ حائل میان دو چیز.
۳. (اسم مصدر) بستن؛ بند کردن.
۴. (اسم مصدر) به همآوردن رخنه.
۲. [عربی: سَدّ، جمع: اَسداد] بند؛ حائل میان دو چیز.
۳. (اسم مصدر) بستن؛ بند کردن.
۴. (اسم مصدر) به همآوردن رخنه.