سرخه
فرهنگ فارسی عمید
۱. (زیستشناسی) نوعی کبوتر سرخرنگ.
۲. (زیستشناسی) کرمی کوچک و سرخرنگ که از آفتهای درخت خرما است و پیش از رسیدن خرما داخل آن شده و باعث ریختن میوۀ درخت میشود.
۳. [قدیمی] سرخ؛ سرخرنگ.
۴. (زیستشناسی) [قدیمی] مِری.
۲. (زیستشناسی) کرمی کوچک و سرخرنگ که از آفتهای درخت خرما است و پیش از رسیدن خرما داخل آن شده و باعث ریختن میوۀ درخت میشود.
۳. [قدیمی] سرخ؛ سرخرنگ.
۴. (زیستشناسی) [قدیمی] مِری.