ترجمه مقاله

سرکش

فرهنگ فارسی عمید

۱. [مجاز] گردنکش؛ یاغی؛ نافرمان.
۲. [قدیمی، مجاز] توانا؛ قوی؛ زورمند: ◻︎ منم سرکشی گفت از ایران‌سپاه / چو شب تیره شد بازماندم ز شاه (فردوسی: ۶/۴۲۶).
۳. [قدیمی، مجاز] سرافراز.
ترجمه مقاله