ترجمه مقاله

سرگرم

فرهنگ فارسی عمید

۱. کسی که حواسش متوجه کاری یا چیزی است؛ مشغول؛ متوجه.
۲. سر‌خوش؛ سرمست.
ترجمه مقاله