سر
فرهنگ فارسی عمید
۱. لغزنده.
۲. (بن مضارعِ سریدن) = سُریدن
〈 سُر خوردن: (مصدر لازم) [عامیانه]
۱. لیز خوردن؛ سریدن؛ لغزیدن.
۲. از روی سرسره یا جای سراشیب خزیدن و فرود آمدن.
〈 سُر دادن: (مصدر متعدی) [عامیانه] چیزی را در جای صاف و هموار لغزاندن و به جلو راندن؛ لغزاندن.
۲. (بن مضارعِ سریدن) = سُریدن
〈 سُر خوردن: (مصدر لازم) [عامیانه]
۱. لیز خوردن؛ سریدن؛ لغزیدن.
۲. از روی سرسره یا جای سراشیب خزیدن و فرود آمدن.
〈 سُر دادن: (مصدر متعدی) [عامیانه] چیزی را در جای صاف و هموار لغزاندن و به جلو راندن؛ لغزاندن.