ترجمه مقاله

سفال

فرهنگ فارسی عمید

۱. ظرف گلی که در کوره پخته شده باشد، مانند کاسه، کوزه، و امثال آن‌ها.
۲. [قدیمی] پوست دانه از قبیل پوست پسته، فندق، گردو، و بادام: ◻︎ تو مغز میوۀ خوش و شیرین همی‌خوری / وایشان سفال بی‌مزه و برگ می‌چرند (ناصرخسرو: ۴۲۶).
ترجمه مقاله