سقوط
فرهنگ فارسی عمید
۱. فرود آمدن بر زمین؛ افتادن.
۲. [مجاز] کاهش ناگهانی.
۳. [مجاز] تصرف و تسخیر منطقهای توسط دشمن.
〈 سقوط کردن: (مصدر لازم) افتادن و بر زمین فرود آمدن؛ به پستی افتادن.
〈 سقوط کردن شهر: [مجاز] به تصرف دشمن درآمدن آن.
〈 سقوط دولت: [مجاز] برکنار شدن و از کار افتادن هیئت وزیران.
۲. [مجاز] کاهش ناگهانی.
۳. [مجاز] تصرف و تسخیر منطقهای توسط دشمن.
〈 سقوط کردن: (مصدر لازم) افتادن و بر زمین فرود آمدن؛ به پستی افتادن.
〈 سقوط کردن شهر: [مجاز] به تصرف دشمن درآمدن آن.
〈 سقوط دولت: [مجاز] برکنار شدن و از کار افتادن هیئت وزیران.