ترجمه مقاله

سوخته خرمن

فرهنگ فارسی عمید

۱.آن‌که خرمنش آتش گرفته و سوخته باشد.
۲. [مجاز] کسی که هستی خود را از دست داده؛ بینوا؛ بدبخت.
ترجمه مقاله