سودنفرهنگ فارسی عمید۱. دست مالیدن به چیزی؛ لمس کردن.۲. (مصدر متعدی) سفتن.۳. (مصدر متعدی) ساییدن؛ نرم کردن چیزی.۴. (مصدر لازم) کوبیدن.