سورفرهنگ فارسی عمید۱. مهمانی؛ بزم؛ جشن: ◻︎ خوان کشید او را کرامتها نمود / آنشب اندر کوی ایشان سور بود (مولوی: ۸۲۱).۲. (اسم مصدر) خوشی؛ شادی.