سوزاندن
فرهنگ فارسی عمید
۱. چیزی را آتش زدن یا در آتش انداختن که بسوزد؛ آتش زدن در چیزی.
۲. با حرارت زیاد سبب آسیب یا آزار شدن.
۳. [مجاز] اثر گذاشتن؛ تٲثیر گذاشتن.
۴. [مجاز] تباه کردن؛ ضایع ساختن.
۲. با حرارت زیاد سبب آسیب یا آزار شدن.
۳. [مجاز] اثر گذاشتن؛ تٲثیر گذاشتن.
۴. [مجاز] تباه کردن؛ ضایع ساختن.