سوفار
فرهنگ فارسی عمید
۱. بن چوبۀ تیر که در چلۀ کمان گذاشته میشود: ◻︎ تا به سوفار در زمین شد غرق / پیش تیری چنان چه درع و چه درق (نظامی۴: ۵۷۲) نظر کن چو سوفار داری به شست / نه آنگه که پرتاب کردی ز دست (سعدی۱: ۴۶).
۲. سوراخ بهویژه سوراخ سوزن
۲. سوراخ بهویژه سوراخ سوزن