ترجمه مقاله

سیاس

فرهنگ فارسی عمید

۱. کسی که سیاست کند؛ سیاست‌مدار.
۲. کسی که خوب داوری کند.
۳. [عامیانه] حیله‌گر.
ترجمه مقاله