ترجمه مقاله

شهلیدن

فرهنگ فارسی عمید

ازهم پاشیدن، پراکنده شدن؛ پخش شدن: ◻︎ چو افتاد دشمن در آن پای‌لغز / به سمّ سمندش بشهلید مغز (نظامی۵: ۹۷۳).
ترجمه مقاله