شکوف
فرهنگ فارسی عمید
۱. = شکوفیدن
۲. شکوفنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): ◻︎ که لشکرشکوفان مغفرشکاف / نهان صلح جستند و پیدا مصاف (سعدی۱: ۷۷ حاشیه).
۲. شکوفنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): ◻︎ که لشکرشکوفان مغفرشکاف / نهان صلح جستند و پیدا مصاف (سعدی۱: ۷۷ حاشیه).