ترجمه مقاله

شیرک

فرهنگ فارسی عمید

۱. شیر کوچک.
۲. (صفت) [مجاز] جسور و پردل.
⟨ شیرک شدن: (مصدر لازم) [مجاز] جسور و گستاخ شدن.
ترجمه مقاله