ترجمه مقاله

صورنگار

فرهنگ فارسی عمید

نگارندۀ صور؛ صورت‌نگار؛ مصور؛ نقاش: ◻︎ صورنگار حدیثم ولی هر آن صورت / که جان در او نتوانم نمود ننگارم (خاقانی: ۲۸۸).
ترجمه مقاله