ترجمه مقاله

صیحه

فرهنگ فارسی عمید

۱. بانگ کردن؛ فریاد کردن.
۲. (اسم) آواز بلند؛ بانگ؛ نعره؛ فریاد.
۳. (اسم) عذاب.
⟨ صیحه زدن (کشیدن): (مصدر لازم) بانگ کردن؛ بانگ زدن؛ فریاد کشیدن.
ترجمه مقاله