طبله
فرهنگ فارسی عمید
۱. طبل کوچک.
۲. صندوقچه، قوطی، یا ظرفی از چوب یا شیشه که در آن عطر نگهداری میکردند: ◻︎ طبلهٴ عطار است گویی در میان گلستان / تخت بزّاز است گویی در میان لالهزار (امیرمعزی: ۲۰۳).
۲. صندوقچه، قوطی، یا ظرفی از چوب یا شیشه که در آن عطر نگهداری میکردند: ◻︎ طبلهٴ عطار است گویی در میان گلستان / تخت بزّاز است گویی در میان لالهزار (امیرمعزی: ۲۰۳).