طبیعی
فرهنگ فارسی عمید
۱. مربوط به طبیعت.
۲. ذاتی؛ فطری.
۳. (صفت نسبی، اسم) (فلسفه) کسی که هر چیز را به طبیعت نسبت دهد؛ هریک از طبیعیون؛ معتقد به اصالت ماده؛ طبایعی.
۴. (صفت، قید) عادی و معمولی: رفتار طبیعی.
۵. (صفت نسبی، اسم) [منسوخ] از رشتههای دورۀ متوسطه در نظام آموزشی قدیم.
۶. [مقابلِ مصنوعی] آنچه ساختۀ دست انسان نیست.
۲. ذاتی؛ فطری.
۳. (صفت نسبی، اسم) (فلسفه) کسی که هر چیز را به طبیعت نسبت دهد؛ هریک از طبیعیون؛ معتقد به اصالت ماده؛ طبایعی.
۴. (صفت، قید) عادی و معمولی: رفتار طبیعی.
۵. (صفت نسبی، اسم) [منسوخ] از رشتههای دورۀ متوسطه در نظام آموزشی قدیم.
۶. [مقابلِ مصنوعی] آنچه ساختۀ دست انسان نیست.