طلسم
فرهنگ فارسی عمید
۱. تکۀ کاغذ یا قطعه فلزی که جادوگران یا فالبینان در روی آن خطها یا جدولهایی میکشند یا حروف و کلماتی مینویسند و معتقدند که برای محافظت کسی یا چیزی و دفع بدی و آزار از انسان مؤثر است.
۲. [مجاز] سِحر؛ جادو. ٣. (صفت) [عامیانه] گرفتارِ سِحر و جادو.
۲. [مجاز] سِحر؛ جادو. ٣. (صفت) [عامیانه] گرفتارِ سِحر و جادو.