ترجمه مقاله

عزم

فرهنگ فارسی عمید

۱. اراده؛ قصد؛ آهنگ.
۲. ثبات و پایداری در کاری که اراده شده.
⟨ عزم کردن: (مصدر لازم) قصد کردن؛ آهنگ کردن.
ترجمه مقاله