(اسم) [عربی، جمع: اَعِنَّة] ۱. لگام؛ دهانۀ اسب.
۲. دوال لگام که سوار به دست میگیرد.
〈 عنان با (بر) عنان رفتن: [قدیمی]
۱. پهلوبهپهلو اسب راندن.
۲. [مجاز] برابر بودن.
۳. بهموازارت هم راه رفتن.
〈 عنان تافتن: [قدیمی، مجاز] برگشتن؛ روگردان شدن.
〈 عنان کشیدن: [قدیمی]
۱. زمام مرکب را کشیدن و او را از حرکت بازداشتن.
۲. [مجاز] بازایستادن؛ توقف کردن.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.