ترجمه مقاله

عیار

فرهنگ فارسی عمید

۱. میزان فلزی گران‌بها در یک آلیاژ.
۲. مقیاس سنجش چیزی؛ معیار.
۳. میزان؛ اندازه.
۴. [قدیمی، مجاز] خلوص؛ تازگی.
۵. [قدیمی، مجاز] ترازو؛ ترازوی وزن کردن طلا و نقره.
۶. (اسم مصدر) [قدیمی] سنجیدن میزان خالص بودن طلا یا نقره.
ترجمه مقاله