ترجمه مقاله

غاص

فرهنگ فارسی عمید

۱. کسی که لقمه در گلویش گیر کند و نتواند نفس بکشد.
۲. پر؛ انبوه.
۳. مکانِ پر از مردم.
۴. مرد مفلس.
ترجمه مقاله