غث
فرهنگ فارسی عمید
۱. لاغر؛ کمگوشت.
۲. سخن سست و نادرست.
〈 غثوسمین: [مجاز]
۱. بدوخوب.
۲. سخن شیوا همراه با سخن غیرفصیح.
۳. [قدیمی] کمارزش و ارزشمند.
۴. [قدیمی] همهچیز.
۲. سخن سست و نادرست.
〈 غثوسمین: [مجاز]
۱. بدوخوب.
۲. سخن شیوا همراه با سخن غیرفصیح.
۳. [قدیمی] کمارزش و ارزشمند.
۴. [قدیمی] همهچیز.