غرش
فرهنگ فارسی عمید
۱. فریاد سهمناک؛ صدای مهیب.
۲. بانگ جانوران درنده.
〈 غرش کردن: (مصدر لازم) به غرش درآمدن؛ غریدن؛ بانگ مهیب برآوردن.
〈 به غرش درآمدن: = 〈 غرش کردن
۲. بانگ جانوران درنده.
〈 غرش کردن: (مصدر لازم) به غرش درآمدن؛ غریدن؛ بانگ مهیب برآوردن.
〈 به غرش درآمدن: = 〈 غرش کردن