غر زن
فرهنگ فارسی عمید
۱. زن بدکار؛ روسپی؛ فاحشه؛ قحبه.
۲. مردی که زن بدکار دارد: ◻︎ من عزیزم مصر حرمت را و این نامحرمان / غرزنان برزنند و غرچکان روستا (خاقانی: ۱۸).
۲. مردی که زن بدکار دارد: ◻︎ من عزیزم مصر حرمت را و این نامحرمان / غرزنان برزنند و غرچکان روستا (خاقانی: ۱۸).