ترجمه مقاله

غوص

فرهنگ فارسی عمید

۱. شنا کردن و فرورفتن در آب؛ زیر آب رفتن.
۲. به ‌دریا فرو‌شدن برای بیرون آوردن چیزی.
⟨ غوص کردن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. در آب فرورفتن.
۲. [مجاز] در امری تٲمل کردن؛ غور کردن.
ترجمه مقاله