ترجمه مقاله

فام دار

فرهنگ فارسی عمید

وام‌دار؛ قرض‌دار؛ مدیون: ◻︎ فام‌داران تو باشند همه شهر دُرُست / نیست گیتی تهی از فام‌ده و فام‌گذار (سوزنی: لغت‌نامه: فام‌دار).
ترجمه مقاله