فتردنفرهنگ فارسی عمید۱. دریدن؛ پاره کردن؛ شکافتن: ◻︎ خود برآورد و باز ویران کرد / خود ترازید و باز خود بفترد (خسروی: لغتنامه: فتردن).۲. پراکنده کردن.