فسیلهفرهنگ فارسی عمید۱. گله؛ رمه.۲. گلۀ اسب: ◻︎ ز هر سوی بودش فسیله یله / به شهر اندر آورد یکسر گله (فردوسی: ۱/۳۱۸ حاشیه).