ترجمه مقاله

فشار

فرهنگ فارسی عمید

۱. نیرویی که همراه با شدت بر کسی یا چیزی وارد شود.
۲. [مجاز] رنج روحی یا جسمی.
۳. (اسم مصدر) (سیاسی) اعمال خشونت در فعالیت‌های سیاسی: گروه فشار.
۴. (اسم مصدر) [مجاز] اصرار؛ پافشاری.
⟨ فشار اسمزی: (فیزیک) فشاری که بعضی مواد مانند قند، نمک، اوره با آن آب را از لای غشایی که آن‌ها را از آب جدا کرده به سوی خود می‌کشند.
ترجمه مقاله