ترجمه مقاله

فنج

فرهنگ فارسی عمید

۱. مبتلا به که بیماری فتق؛ دبه‌خایه؛ غر: ◻︎ عجب آید مرا ز تو که همی / چون کشی آن گران دو خایهٴ فنج (منجیک: شاعران بی‌دیوان: ۲۲۲).
۲. (اسم مصدر) غری؛ فتق.
۳. (صفت) کلان؛ بزرگ.
ترجمه مقاله