ترجمه مقاله

قوت

فرهنگ فارسی عمید

۱. توان؛ نیرو؛ زور.
۲. فیض خداوند.
⟨ قوت کردن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. زور زدن؛ نیرو به کار بردن.
۲. (مصدر متعدی) قوی کردن.
⟨ قوت گرفتن: (مصدر لازم)
۱. نیرو گرفتن؛ توانا شدن.
۲. [مجاز] زیاد شدن.
ترجمه مقاله