قول
فرهنگ فارسی عمید
۱. گفتار؛ سخن، کلام.
۲. وعده.
۳. [قدیمی، مجاز] عقیده؛ نظر.
〈 قول دادن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) وعده دادن؛ پیمان کردن.
〈 قول گرفتن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) پیمان گرفتن؛ عهد گرفتن.
〈 قولوقرار: عهدوپیمان.
۲. وعده.
۳. [قدیمی، مجاز] عقیده؛ نظر.
〈 قول دادن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) وعده دادن؛ پیمان کردن.
〈 قول گرفتن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) پیمان گرفتن؛ عهد گرفتن.
〈 قولوقرار: عهدوپیمان.