لالکافرهنگ فارسی عمید۱. کفش؛ پاافزار: ◻︎ وآن را که بر آخور ده اسب تازیست / در پای برادرش لالکا نیست (ناصرخسرو: ۱۱۵).۲. کفشی که مردم روستایی به پا کنند.۳. (زیستشناسی) تاج خروس.