لخت
فرهنگ فارسی عمید
برهنه؛ عریان.
〈 لخت شدن: (مصدر لازم) [عامیانه]
〈 لخت کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه]
۱. لباسهای کسی را از تنش درآوردن؛ برهنه کردن.
۲. [مجاز] غارت کردن اموال کسی.
〈 لخت شدن: (مصدر لازم) [عامیانه]
〈 لخت کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه]
۱. لباسهای کسی را از تنش درآوردن؛ برهنه کردن.
۲. [مجاز] غارت کردن اموال کسی.