لنگر دار
فرهنگ فارسی عمید
۱. دارای لنگر.
۲. [قدیمی، مجاز] بسیارسنگین: ◻︎ زخم میباشد گران شمشیر لنگردار را / زینهار از دشمنان بردبار اندیشه کن (صائب: لغتنامه: لنگردار).
۳. [قدیمی، مجاز] باوقار و آرامش.
۲. [قدیمی، مجاز] بسیارسنگین: ◻︎ زخم میباشد گران شمشیر لنگردار را / زینهار از دشمنان بردبار اندیشه کن (صائب: لغتنامه: لنگردار).
۳. [قدیمی، مجاز] باوقار و آرامش.